من نمي فهمم!

      در سال 1389 حقوق كاركنان دولت 6 درصد، حقوق كارگران 15 درصد و حقوق اعضاي هيأت علمي دانشگاهها بين 350 تا 700 هزار تومان افزايش يافت. و ظاهراً قرار بوده حقوق كارمندان دانشگاهها هم 200 هزار تومان افزايش يابد كه هنوز خبري نشده است و عده اي از كاركنان دانشگاه فردوسي مشهد به اين مورد اعتراض كرده اند.

      يادم مي آيد كه در دوره انقلاب يكي از دورنماهايي كه براي مردم ترسيم مي شد. عدالت كسي بود كه به همه از بيت المال به يكسان عطا مي كرد. و حق مردم را به درستي ادا مي كرد.

      احتمالاً يا اشتباه شنيده ام و يا منظور از عدالت چيز ديگري است كه من نمي فهمم.






عدالت

      فردي شرور به نوجواني 12 ساله تجاوز مي كند. پدر وي از متهم (كه داراي سوابق مجرمانه ديگري نيز بوده)، شكايت مي كند. قاضي، متهم را با قرار وثيقه آزاد مي كند و متهم، شاهرگ شاكي را در هنگام خروج از دادگاه مي زند. و حال همه به دنبال متهمي كه به اتهامش اضافه هم شده است.

      فقط يك سؤال: اگر نوجواني كه مورد تعرض قرار گرفته، فرزند قاضي پرونده يا يكي از مسؤولين محترم بود. باز هم با قرار وثيقه آزاد مي شد؟ اگر پاسخ مثبت است صرف نظر از درست يا اشتباه بودن اين تصميم از نظر بنده يا عده اي ديگر، مي توان به اجراي عدالت توسط قاضي محترم اقرار كرد. و اگر جز اين است ...

       متن كامل خبر را مطالعه كنيد. 






كاهش افت تحصيلي

      مسؤولين محترم مربوطه اعلام كردند كه: افت تحصيلي در مدارس رو به كاهش است.

      البته اين كاهش افت تحصيلي به طور خاص در سال اول متوسطه است. به عنوان كسي كه در سال هاي تدريس، از اول ابتدايي تا پايان دوره ي متوسطه در جريان وضعيت آموزش و پرورش بوده است. خدمت عزيزان مسؤول اعلام مي كنم كه براي كاهش افت تحصيلي دو راه وجود دارد: يكي اصلاح قوانين مردودي، و گرفتن آزمون هاي پياپي و نيز چشم پوشي از يكي دو سه درس با نمره ي زير 10، دانش آموز قبول اعلام شده و آمار آن با افتخار اعلام شود.( همان اتفاقي كه از سال هاي پيش تاكنون افتاده است.)

      دوم اينكه با اصلاح ساختار و روش ها در آموزش و پرورش، و سخت گيري در آزمونهاي پايه هاي ابتدايي به ويژه پايه اول، و لغو قانون قبولي با تك(دو، سه) ماده، سعي شود تا دانش آموزان با بنيه ي علمي قوي وارد دوره و پايه ي بالاتر تحصيلي شوند. 






ميز!

      رابطه مسؤولين محترم و ميزهايشان:

      برخي به اندازه ميزشان هستند. برخي از ميزهايشان بزرگتر، و بسياري از ميزهايشان كوچكتر هستند.

      بايد به حال مردمي كه مسؤولينشان از ميزهايشان كوچكتر هستند، گريست.

      از يكي از امراي طاهري پرسيدند كه علت سقوط طاهريان چه بود؟

      گفت كه: كارهاي كوچك به مردان بزرگ داده شد و كارهاي بزرگ به مردان كوچك. مردان كوچك، از عهده كارهاي بزرگ برنيامدند. و مردان بزرگ، كارهاي كوچك را در شأن خود نديدند و به انجام درستش نكوشيدند.






سوء تفاهم!

      جناب آقاي محمدقاسم پناهي، معاون محترم ماليات بر ارزش افزوده سازمان امور مالياتي كشور فرموده اند كه در اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده سوءتفاهم هايي براي صنف طلافروشان پيش آمده است. و طلا فروشان عزيز بايد بدانند كه اين ماليات را قرار نيست كه از سود خود بدهند بلكه اين مبلغ را بايد علاوه بر قيمت طلا از خريداران دريافت نموده و به حساب سازمان امور مالياتي واريز كنند.

      پس طلافروشان عزيز و ساير كسبه و اصناف محترم نگران نباشند. پرداخت كننده ماليات از حقوق و خريد و ... مردم هستند. و مردم هم كه امكان اعتصاب و مخالفت و ... ندارند. نگران نباشيد! مردم هستند!

پيوند اصل خبر

 






اسلام طالقاني

      ديروز 19 شهريور سالروز رحلت بزرگ مردي از تبار روحانيت در اسلام و به حق آبروي دين و اسلام بود.

      يادم مي آيد در انتخابات مجلس خبرگان بررسي قانون اساسي در سال 1358 در شهر تهران، تنها نامي كه در ليست تمامي احزاب و گروه ها اعم از اقليت هاي مذهبي، گروه هاي كمونيستي و ... مشترك، و حتي اولين گزينه ي مطرح شده بود. نام حضرت آيت الله سيدمحمود طالقاني بود.

      يادم مي آيد كه به محض اعلام رحلت ايشان، تمام مردم بدون اينكه منتظر اعلام تعطيل رسمي از سوي هيأت دولت شوند و حتي ما كارگران بدون معطلي كار را تعطيل كرديم و سراسيمه به خيابان ها رفتيم.

      يادم مي آيد كه تا عصر همان روز شيون كنان در خيابان گرسنه و تشنه فقط راه مي رفتيم.

      يادم مي آيد كه خيابان ها پر از مردمي شده بود كه چنان آشفته بودند كه گويي عزيزترين نزديكان خود را از دست داده بودند. 

      اسلام با قرائت طالقاني موجب نزديكي افكار مختلف مي شود.

 






انف!

      دادستان عمومي و انقلاب تهران گفت تأمين امنيت اموال و حفظ حيثيت و آبروي شهروندان از جمله وظايف مهم دولت است.

      مطالعه متن كامل خبر 

      در كتاب هاي درسي خوانده بوديم كه:

      اگر زباغ رعيت ملك خورد سيبي                            برآورند غلامان او درخت از بيخ

      وقتي در بالاترين سطوح دولت بي مهابا و بدون توجه به قانون، آبرو و حيثيت افراد تاراج مي شود. وقتي در بالاترين سطوح دولت، حتي قوه ي قضاييه براي صدور برخي احكام، بدون توجه به راهكارهاي قانوني بازخواست مي شود. و وقتي ...

      چگونه مي توان مردم عادي را توجيه كرد كه: وقتي ما مي گوييم انف! شما نگوييد انف، بگوييد انف! 






ماه رمضان امسال در مشهد

      ماه رمضان امسال هم گذشت و البته چه زود! امسال با توجه به اينكه ماه رمضان در تابستان بود از قبل نگران روزهاي بلند و گرم بوديم. اما از همان اولين روز آغاز ماه، آن چنان فضايي ديديم كه تا آخر ماه را به راحتي گذرانديم.
      اما امسال شهر مشهد مانند سال هاي قبل نبود و روزه خواري در شهر زياد ديده مي شد و راستش را بگويم از ديدن اين روزه خواري ها شاد شدم.
      من هرگز حاضر نيستم بدون عذر روزه نگيرم. اما از اينكه ببينم مردم همان چيزي را نشان مي دهند كه هستند خوشحال مي شوم.
      اگر قرار است كه بنده روزه بگيرم و عده اي بدون اعتقاد به روزه و صرفاً از ترس شلاق تظاهر به روزه بودن كنند. اين نشاندن بذر نفاق در جامعه است. مگر در كشورهاي ديگر مسلمانان چگونه روزه مي گيرند؟ مگر جز اين است كه هر كس آزاد است و مسلمان هم به اعتقاداتش عمل مي كند و خوردن و نخوردن ديگران هيچ تأثيري در رفتار وي ندارد؟ پس چگونه است كه فقط ذر داخل كشور توقع داريم كه همه ما را در روزه داري ياري دهند؟
      حتي در همين كشور خودمان هم يادم مي آيد كه در تابستان سال 63 در تهران و در يك جمع كارگري هنگام ظهر سفره در كارگاه علني پهن مي شد و بوي خوش غذا در همه جا مي پيچيد و البته من باز هم روزه بودم و از كسي هم گلايه نداشتم.
      به اميد روزي كه همه ي ما هماني باشيم كه نشان مي دهيم و نفاق و دو رويي از جامعه دور شود.






غصه آمد، شادي از خاطر برفت!

      ماجراي اميد مردم به دريافت يارانه ي نقدي، شبيه ماجراي صوفي مولوي است كه با خرش به كاروانسرايي وارد شد و صوفيان گرسنه با فروختن خر وي و به راه انداختن سور وسات، خود صاحب خر را نيز دعوت كردند و همه همراه هم ضمن خوردن مي خواندند كه: شادي آمد، غصه از خاطر برفت---خر برفت و خر برفت و خر برفت.

      فرداي آن روز صوفي به سراغ خر و ادامه ي سفرش رفت. اما با كمال تعجب ديد كه خر نيست و كاروانسرادار به يادش آورد كه شب گذشته خود او هم در كنار ديگران از رفتن خر مي خوانده و لابد از ماجراي فروخته شدن خرش خبر داشته است. در حالي كه صوفي ساده دل از اصل ماجرا خبر نداشت.

      از شمال و جنوب كشور خبر مي رسد كه مردمان از ديدن ارقام نجومي قبض هاي برق، برق از سرشان پريده است. اما آيا واقعاً آنها نمي دانند كه مبالغي كه قرار است در اجراي طرح هدفمند شدن يارانه ها به آنان پرداخت شود از كجا قرار است تأمين شود؟

      عزيزان من بودجه صندوقي كه قرار است از آن به بنده و شما يارانه ي نقدي پرداخت كنند از محل همين اضافه مبالغ دريافتي است!

      پس غصه آمد شادي از خاطر برفت!






نقش ملت! در قيام ملي! 28 مرداد 1332






گزارش تخلف
بعدی